تقواي
خداي بيهمتا را
پيشه كن؛ همواره
اورا ناظر بركار
خويش بدان و خوف اورا
ازدل بيرون مكن و دست
به كاري مزن كه خشم
خدا را به دنبال
داشته باشد؛ و رعيتت
را نگهبان باش. از
امكاني كه خدا به تو
داده است براي زندگي
اخرويت بهره بگير، و
چنان كن كه خدا
همواره پشتيبان تو
باشد و روز قيامت
تورا از كيفر و عذاب
در امان بدارد. بدان
كه خدايتعالي تورا
مكلف ساخته است كه با
بندگانش به نيكي و
دادگري رفتار كني و
حق و حدود ويرا در
ميانشان برقرار
بداري، جان و مال
وناموس رعيت ومرزهاي
كشور را به شايستگي
پاسداري نمائي،
راهها را برايشان پر
امن بداري، و وسائل
امنيت وآرامش وآسايش
آنها را فراهم آوري.
بدانكه خدايتعالي
دربارة اين امور
ازتو بازخواست خواهد
كرد و براي هركاري كه
ازتو سرزده باشد، با
كيفر يا پاداش او
مواجه خواهي شد. فكر
وخرد و ديده و دلت را
براين كار بگمار، و
مبادا كه امور
دنيائي ازاين راه
بيرونت ببرد.
… … درهمة شئونت
جانب انصاف و ميانهروي
را مراعات كن و بدان
كه هيچ چيزي بيش از
انصاف وعدل نميتواند
منفعتانگيز و
امنيتگستر و فضيلتسار
باشد. ميانهروي و
انصاف است كه راه
درست را فرارو مينهد.
يافتن راه درست
نشانهء توفيق است؛ و
توفيق به سعادت
رهنمون ميشود. ميانهروي
سبب استواري دين
و سنتهاي هدايتگر
خواهد بود. در تمامي
شئون دنيائيت ميانهروي
پيشه كن. از طلب آخرت
و پاداش اخروي با
كردار نيكو و سنتهاي
حسنه و يافتن راههاي
درست كوتاهي مورز؛
زيرا كه اگر مقصود تو
از كارهايت رضاي خدا
و قبول اولياي خدا
باشد، هرچه براي
نيكوكاري بكوشي كم
كوشيدهاي.
راستي در امور دنيا
عزت ميآورد ومانع
ارتكاب معاصي ميشود،
وتورا درراه اصلاح
امور ياري ميرساند،
وهيچ چيزي بهتر ارآن
تورا و كارگزاران و
رعايايت را به راه
صلاح درنميآورد.
راستي پيشه كن و آنرا
راهنماي خويش قرار
بده، كه به وسيلهء آن
به مقصودت نائل
خواهي شد و بر قدرتت
افزوده خواهد گشت و
خواص و عوام رعيتت به
صلاح خواهند رسيد.
همواره
درهمة امورت خدا را
درنظر داشته باش، و
بكوش كه هركاري
ميكني بخاطر رضاي او
باشد؛ كه اگر چنين
كني رعيتت در اطاعت
تو استوار خواهند
ماند. در تمام امورت
در تلاش يافتن
وسيلهء رسيدن به خدا
باش كه به وسيلهء اين
است كه نعمتهاي براي
تو پايدار خواهد بود.
هيچكدام از
كارگزارانت را پيش
ازآنكه يقين يابي كه
خطائي مرتكب شده
ازكار بركنار مكن و
بدان كه بدگماني و
واردآوردن تهمت به
بيگناهان از خطاهاي
بزرگ است. همواره
نسبت به كارگزارانت
خوشبين باش و
بدگماني به آنها را
ازخودت دور كن؛ كه
اگر چنين كني آنها
ياوران تو خواهند
بود. مبادا كه شيطان
تورا وسوسه كند كه بر
كارگزاران بيگناه
خويش بدگمان شوي، و
درنتيجه لذت زندگي
را ازخود وديگران
دور سازي. خوشبيني
باعث نيرومندي
وآرامش است، و سبب
ميشود كه محبت تو
دردلها ريشه بدواند،
وامور كشور به
دلخواه تو به درستي
پيش برود. ولي البته
نبايد كه خوشبيني
نسبت به كارگزاران
مانع تحقيق و تفحص
درامور ملك و ملت و
نظارت بر كاركردهاي
متوليان امور و
كنترل احوال رعيت
باشد. چنان باش كه
نظارت مستقيم
بركارهاي اولياي
امور و اطلاع
ازاوضاع واحوال
رعايا وكوشش در
برآوردن خواستههاي
ملت، اولين وآخرين
هم و غم تو باشد؛
زيرا كه اين شيوه دين
را استوار و سنت را
زنده نگاه ميدارد.
درهمة اين امور نيتت
را صافي كن، همواره
خويشتن را بر جادة
صواب بدار، … … و
فراموش مكن كه هرچه
در كشور اتفاق
بيفتد، مسئولش
دربرابر خدايتعالي
تواي. كارگزارانت را
همواره بر دينداري
و دادگري بدار؛ حدود
خدائي را نسبت به
كسانيكه مرتكب جرم
وجنايت ميشوند به
درستي و در اندازة
قدر و منزلت آنها و
استحقاقشان اجرا كن،
و همواره بكوش كه
مجازاتها با جرم
وجنايات تناسب داشته
باشد. از مجازات
مستحق مجازات
خودداري مورز و در آن
سهلانگاري مكن؛ كه
اگر مجازات مستحق
مجازات را از دست
بنهي خوشبيني را
ازتو خواهد گرفت.
برآن باش كه در امورت
از شيوههاي
پسنديده پيروي كني و
از شبهات و بدعتها
دور بماني؛ و اگر
چنين باشي دينت درست
و رادمرديت استوار
خواهد ماند.
چون پيماني ببندي
برآن استوار بمان و
به وعدههايت
وفادار باش؛ ديدگانت
را برعيبهاي رعيتت
ببند وهمواره اغماضگر
باش؛ زبانت را
ازدروغ و از زورگوئي
بازدار و دروغگويان
و بدگويان را ازخود
دور كن وبدان كه
بزرگترين آسيبي كه
به كشورداري وارد
ميآيد از دروغ و
دروغگوپروري خواهد
بود، زيرا كه دروغ
سرآمد همة رذيلتها
است و به زورگوئي و
دوزباني ميانجامد.
كسيكه دوزبان باشد
سالم درنخواهد رفت و
كسي را براي خودش
باقي نخواهد گذاشت؛
و كسيكه گوش به سخن
دوزبانان بدارد
امورش استوار نخواهد
شد.
اهل صدق و صلاح را
دوست داشته باش،
بزرگان را همواره در
راه حق ياري كن،
ضعيفان را ازنظر دور
مدار، ودرهمة اينها
تنها خشنودي خدا
وثواب اخروي را
خواهان باش. همواره
بكوش كه دربرابر
رعيتت نيكسيرت
بماني و از گرايشهاي
ناپسند و زورگوئي به
دور باشي. دست بهكاري
مزن كه نظر مردم ازتو
برگردد؛ با رعيت
دادگري كن كه دادگري
آرامش وآسايش را
براي رعيت به ارمغان
خواهد آورد. وقتي خشم
برتو مستولي شود
خويشتندار باش و
بردباري و وقار را
ازدست منه؛ سختگير و
خودخواه ومغرور مباش.
مبادا با خود
بينديشي كه مسلطي
وحق داري هركاري
بكني؛ وبدان كه چنين
انديشهئي دليل بيتدبيري
شخص و بيايماني او
به خدايتعالي است.
فراموش مكن كه همهچيز
ازآنِ خدا است، ملك
را به هركه خواهد دهد
و ازهركه خواهد
ستانَد. آنچه سبب
زوال قدرت ميشود،
كفران نعمت خدا و
بيدادگري توسط
كارگزاران است.
اينها كه اصحاب
نعمتند و دستشان در
امور حكومت گشاده
است اگر به نعمت خدا
و احساس او كفر
بورزند و بوسيلهء
قدرتي كه خدايتعالي
به آنها داده است
زيادهروي پيشه
كنند خيلي زود نعمت
خدا ازآنها برگرفته
خواهد شد. براي جمع
مال حريص مباش، و
بكوش كه گنجها
وخزينههايت هميشه
مالامال از نيكوكاري
ودادگري وتقوا و
اصلاح حال رعيت
وآبادسازي باشد، و
همواره گوشَت را بر
روي فريادِ
فريادخواهان باز
نگاه دار. بدان كه
اموال با جمع شدن در
خزانه ثمر ندهد بلكه
ثمرش آنست كه درراه
اصلاح حال رعيت و
مواظبت برحقوق آنها
و برطرف كردن
حاجتهايشان قرار
بگيرد. گنج تو آن است
كه اموال را در راه
خدمت به دين و
دينداران صرف كني. …
اگر اصلاح حال رعيت و
آبادسازي را وجهة
همت خويشتن قرار دهي
نعمت خدا برتو خواهد
ماند، و خدايتعالي
نعمت خويش را برتو
افزون خواهد كرد، و
درگرفتن ماليات
مقرره ازملت نيز
تواناتر خواهي ماند؛
زيرا كه اگر گرفتن
ماليات بخاطر آن
باشد كه رعيت مشمول
احسان تو باشند
همگان در فرمانبري
ازتو و بر اجراي
خواستههاي تو
خشنودي نشان خواهند
داد.
…
… … …
…
…
… … …
درهربخشي ازكشور
بازرسِ امين و مورد
اعتمادي بگمار كه
تورا از كارهاي
كارگزارانت بااطلاع
بدارند و چنان شود كه
مانا خودت مستقيما
ناظر كارهاي هركدام
از كارگزاران هستي و
همة اقداماتشان را
زير نظر داري. اگر
خواستي كه امري را به
او واگذاري اول
دربارة عاقبت آن امر
انديشه كن، و تا
اطمينان نيابي كه
انجام آن كار به صلاح
كشور وملت است دست به
اجرايش مزن. از مشورت
با اهل بصيرت نيز
غافل مباش و بدان كه
چه بسا انسان تصميمي
بگيرد كه خيال كند
درست است ولي پيروي
ازهوا باشد و اگر
درعواقب آن نينديشد
نابوديش درآن خواهد
بود. در هركارت تدبير
و احتياط را مراعات
كن. هيچ كار مهمي را
به فردا وامگذار، و
بدان كه فردا نيز
كارهائي پيش خواهد
آمد و آنگاه تو
مجبوري دوكار مهم را
يكجا انجام دهي.
همواره آزادگان و
بزرگان را با خود
بدار، و چون يقين
يافتي كه نسبت به تو
يكروياند وتورا
دوست ميدارند و
درنصيحت ومشورت با
تو همكاري ميكنند،
آنهارا براي مشاورت
برگزين و به آنها
نيكي كن. به بزرگانِ
خاندانهاي شريف كه
به حاجت افتادهاند
سركشي كن و بكوش كه
حاجتشان را برآورده
سازي و اوضاعشان را
اصلاح كني. دركنار
اين، لحظهئي ازنظر
درامر نيازمندان و
فقيران و مسكينان
وكسانيكه توانائي
دادخواهي ندارند و
سركوفتگاني كه
نميدانند حقشان را
چگونه بستانند غفلت
مورز، و براي اطلاع
از حال اينها
ورسيدگي به امورشان
افراد شايسته و
پارسا بگمار و به
آنها بفرماي كه
حاجتهاي آنان را به
تو برسانند تا
بتواني به دادشان
برسي. افراد بيدرآمد
و يتيمان و بيوگان را
درياب و برايشان
مقرري از بيتالمال
تعيين كن، تا
خدايتعالي زندگيشان
را توسط تو اصلاح كند
و برتو بركت و رحمت
فرو بباراند. زيانديدگان
را از بيتالمال كمك
كن، براي بيماران
جايگاههاي شايسته
بساز و پزشكاني را به
مداواي آنها بگمار
وكساني را به
خدمتشان بدار كه
ازآنها مواظبت كنند
تا بهبود يابند. … …
تا ميتواني راه
رسيدن مردم به خودت
را باز بگذار وآنها
را با خوشروئي بپذير
و به نگهبانان بگو كه
با آنها خوشرو
باشند، ودربرابر
خواستههايشان
بردبار باش. … …
…
… … …
|